متولد ماه مهر
به گزارش شاه بلاگ جام جم نوشت: در بعضی منابع، تولد ابراهیم حاتمی کیا را اول مهر و در بعضی تقویم ها هم دوم مهر نوشته اند، اما آنچه در آن تردیدی وجود ندارد، ۶۰ سالگی کارگردان سینمای جنگ است.
گرچه حاتمی کیا سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد اما تقدیر این گونه نوشته شد که سال ها بعد زادروزش با هفته دفاع مقدس گره بخورد؛ همان فضایی که این فیلمساز به آن علقه و وابستگی دارد و در همه سال ها این مسیر را در سینما دنبال و خویش را بعنوان سردار بی چون و چرای سینمای جبهه و جنگ و دفاع مقدس معرفی کرده است. حتی نشیب نسبی این سال هایش در سینما و لحن متفاوتش که گاهی با واکنش ها و مخالفت هایی روبه رو می شود هم به جایگاه محکم وی در سینمای جنگ و حتی سینمای ایران خدشه وارد نکرده است. او از دغدغه و دلبستگی اش کوتاه نیامده و همچنان در مسیری که دوست دارد به فعالیتش ادامه می دهد. گرچه حاتمی کیا را بیشتر بعنوان کارگردان فیلمهای جنگی و دفاع مقدس می شناسیم اما او فضاهای متفاوتی را در فیلمسازی اش تجربه کرده و همان مفاهیم و ارزش های موردنظرش را در چارچوب های دیگر همچون فضاهای شهری و اجتماعی هم دنبال می کند. هرچند شاید لزوما هم این اعوجاج و تنوع در ساختار و فضا و لوکیشن، منجر به نتیجه درخشانی نشده باشد اما در کل همین تجربه گرایی و پیمودن مسیرهای تازه و پرچالش، خودش جسارتی می خواهد که حاتمی کیا آنرا دارد. حتی میتوان انتظار داشت در ادامه مسیر هم، خطر حضور در فضاهای مختلف را دست کم در روایت و ساختار بپذیرد. اما آنچه مسلم است، پایبندی حاتمی کیا به اصول و ارزش ها و فضای جبهه و جنگ و مقاومت است. به مناسبت تولد حاتمی کیا و همزمانی اش با هفته دفاع مقدس، سوژه های مختلفی را بالا و پایین کردیم و در نهایت به موضوعی رسیدیم که برای ما و مخاطبان تازگی داشته باشد و چه بسا خود حاتمی کیا هم بعنوان خالق آثارش، از این زاویه به آن نگاه نکرده باشد. آن هم تعداد شهدای سینمای او از ابتدا تا امروز است. اینجا بدون درنظر گرفتن کارنامه اندک و تلویزیونی اش و دو سریال خاک سرخ و حلقه سبز، سراغ سه فیلم کوتاه و همه فیلمهای سینمایی او از ابتدا تابحال رفتیم تا ببینیم ردپای چند شهید در آن نمایان می شود. البته ادعا نداریم این آمار، دقیق و کامل است و عرضه عدد دقیق، احتیاج به یک کار گروهی و زمانبر و بسیار پردقت دارد اما ما در همین مجال اندک و مرور همه این آثار در یک فرصت زمانی کم تلاش کردیم شهیدی را از قلم نیندازیم و حتی الامکان آماری نزدیک به حقیقت عرضه نماییم. شمارش شهدا در سکانس های شلوغ و پرجمعیت کار ساده ای نیست و تلاش کردیم راهی برای آن پیدا نماییم، هرچند بیشتر شهدایی را مدنظر قرار دادیم که شهادتشان یا نشانه شهادتشان واضح است و در فیلم به چشم می آید. این گزارش برای فیلمسازی که عاشق شهادت است و همیشه در فیلم هایش از شهدا گفته، ظاهرا چیز عجیبی نیست اما احیانا نکته جذابش همان آمار و تعداد شهدا باشد. اولین شهید سینمای حاتمی کیا
خروجی سه فیلم کوتاه حاتمی کیا، سه شهید است و این فیلمساز از همان ابتدا چراغ شهادت را در فیلم هایش روشن می کند. اگر فرض را بر این بگیریم که رزمنده فیلم اولش «تربت» شهید نمی گردد، چون اماره واضحی در آن وجود ندارد و چندان هم نمی توان روی آن نامه (درواقع نوارکاست به مادرش) حسابی ویژه باز کرد، نخستین شهید سینمای حاتمی کیا، همان دختربچه قصه گوی فیلم دومش «صراط» است که در بمباران شهید می شود.
در همان صراط، رزمنده ای به نام حسین هم به شهادت می رسد. در سومین فیلم کوتاه حاتمی کیا به نام «طوق سرخ» هم به شکل نمادین می شود، صاحب کبوترها را شهید فرض کرد، چون که برای آخرین بار اسلحه به دست دیده می شود و همه دانه ها را برای کبوترهایش می ریزد و می رود.
معاون تیپ المهدی
در اولین فیلم بلند و سینمایی حاتمی کیا، هویت که فضای شهری دارد اما با در رابطه با جبهه و جنگ است، در دقیقه ۱۰فیلم، خبر شهادت رزمنده مجروحی را می دهند که معاون تیپ المهدی بود. یک مجروح دیگر هم در آمبولانس شهید می شود.
سرخ به رنگ دیده بان
اصلی ترین شهید فیلم دیده بان خود قهرمان و شخصیت اول آن است که در انتها دلاوری اش را با نابودی خیلی از نیروهای دشمن به سرانجام می رساند و شهید می شود و آن پرچم سپید و سرخ را روی پیکرش می اندازند اما رسول، یار وی در سکانس های پایانی و آن رزمنده غرق به خون در نفربر، هم از شهدای فیلم هستند.
شهید مهاجر
شهادت شهدای مهاجر در سکانس های پایانی رقم می خورد؛ اولی راهنما با بازی اصغر نقی زاده است که هنگام جمع کردن موانع و مقابله با عراقی ها شهید می شود و دومی هم کنترل کننده هواپیما (مهاجر) که موقع شهادت، یاد نوجوانی اش موقع تماشای تعزیه می افتد و سبب می شود تعداد شهیدان سینمای حاتمی کیا در انتها سومین فیلم سینمایی، به عدد ۱۰ برسد.
شهید موسی شمس
شهید فیلم وصل نیکان، یکی از فرماندهان عملیات خنثی سازی بمب به نام موسی شمس است که خداحافظی پراحساسش از شخصیتهایی چون امیر و حسین، نشانه واضحی از شهادتش است و بعد هم که دوستانش بر سر مزارش حاضر می شوند.
شهدای جانباز شیمیایی
در از کرخه تا راین هم سعید (علی دهکردی) قهرمان اصلی فیلم مهم ترین شهید به حساب می آید که البته سکانس شهادتش را در فیلم نمی بینیم اما آن پرواز آخر فیلم خواهر و خانواده اش به ایران و یونس که پلاک او را در دست دارد، نشانه واضحی از شهادت این قهرمان است. فیلم، یک شهید دیگر هم دارد، ناصر یکی از جانبازان شیمیایی که در بیمارستان شهید می شود و سعید و نوذر برای وداع با او خلوت می کنند.
شهادت بر رنج بوسنی
در خاکستر سبز هم به شکلی واضح شهادتی در کار نیست اما میتوان باتوجه به صدای شخصیت غایب عزیز که عکاس مجروح جنگ بوسنی بود و هادی را راهنمایی می کند و به دل ماجرا و رنج مردم بوسنی می کشاند، او را شهید به حساب آورد.
یوسف های دیگر که هستند
باآنکه در بوی پیراهن یوسف، سرانجام انتظار دایی غفور جواب می دهد و یوسف برمی گردد اما به هر حال شهید دیگری که در قبر یوسف آرمیده است. به جز این برادر شیرین که در اسارت اعدام می شود هم از شهدای فیلم است. همینطور باید فرزند آن پدر و مادر کهنسال را هم حساب کرد که به امید زنده ماندن پسرشان با قاب عکس او نزد قاسم زارع یکی از آزادگان می آیند.
دیدن لحظه شهادت برادر
مهم ترین شهید فیلم برج مینو، منصور (محمدرضا شریفی نیا) است، برادر مینو و برادرهمسر موسی. مینو خیلی دوست دارد لحظه شهادت برادرش را مجسم کند. این اتفاق می افتد و او لحظه شهادت برادرش بالای دکل شناسایی دشمن را می بیند. همینطور در لحظات علم کردن دکل هم جوانانی به شهادت می رسند و بر خاک افتادن شان را می بینیم. در فیلم همینطور نشانه ای از دو شهید دیگر می بینیم، یکی حضور پریسا شاهنده که نقش همسر شهید را بازی می کند و دیگری هم حضور پسران شهیدی به نام شیرود.
آرپی جی زن گردان
مهم ترین شهید آژانس شیشه ای، عباس (حبیب رضایی) است که به قول حاج کاظم، آرپی جی زن گردانشان بود اما سرانجام و در هواپیما، آن ترکش خمپاره در گردن، کار دست عباس می دهد و موقع لحظه سال تحویل شهید می شود و آن یک لیوان آبی که احمد برایش می آورد، لیاقت نوشیده شدن پیدا نمی کند.
قرمز به رنگ روبان، به رنگ شهادت
در روبان قرمز و در خود زمان حال، هیچ کدام از شخصیت ها شهید نمی شوند اما در فلاش بک ها و روایت پای شهادت هایی در بین است، از خانواده محبوبه تا همسر جمعه در افغانستان و همرزم های داوود که سرجمع و تقریبی میتوان سه شهید را در نظر گرفت.
شهید راشد
در موج مرده هم به وضوح هیچ کدام از شخصیت های فیلم شهید نمی شوند اما احتمال شهادت شخصیت راشد (پرستویی) در انتها قصه و در واقع پس از روایت وجود دارد؛ چون می خواهد یک تنه به ناو وینسنس بکوبد. همینطور میتوان به نمایندگی از همه شهدای هواپیمای ایرباس هم، یک شهید را به شهدای سینمای حاتمی کیا اضافه کرد.
فیلم های بدون شهید
ارتفاع پست، به رنگ ارغوان، به نام پدر، دعوت و گزارش یک جشن همچون فیلمهای حاتمی کیاست که در بازه زمانی پشت هم ساخته می شوند و خبری از شهادت هیچ رزمنده ای در آنها نیست. همان تجربه گرایی و پیمودن مسیرهای تازه در سینما و ورود به فضای شهری و اجتماعی، شاید دلیل اصلی غیبت شهدا در این آثار باشد. هرچند مثلاً در ارتفاع پست، در حد دیالوگ و عقبه شخصیت های ساکن جنوب و به نام پدر، همچنان حلقه اتصال های جدی با سینمای جنگ وجود دارد. مثلاً ناصر (پرستویی) در سکانس های پایانی و خطاب به راحله می گوید: «تو همین بیمارستان چند تا از رفقام رو از دست دادم.»
یک فیلم پرشهید
فیلم چ، یکی از پرشهیدترین فیلمهای حاتمی کیاست. هرچند در زمان روایت فیلم در غائله پاوه، سه شخصیت واقعی فیلم یعنی دکترچمران، اصغر وصالی و سرتیپ فلاحی در قید حیات هستند اما چون هر سه از شهدای شاخص ایران به حساب می آیند، حتما باید این سه شهید را جزو شهدای سینمای حاتمی کیا درنظر گرفت. به جز اینها فیلم در چند سکانس درگیری و سقوط هلی کوپتر هم لحظات شهادت دارد. آن طور که ما حساب کردیم، ۱۰شهید در این سکانس ها به چشم می آیند.
به وقت شهادت
شخصیت علی با بازی بابک حمیدیان مهم ترین شهید فیلم به وقت شام است و او را میتوان نماینده شهدا و رزمندگان مدافع حرم دانست. به جز این چند شهید سوری را که گروگان داعشی ها هستند، هم میتوان از شهدای فیلم برشمرد. یکی از مهم ترین شهدای فیلم هم شخصیت بلال است که برای تسهیل در کار پرواز هواپیما، ماشین خویش را به ماشین داعشی ها می کوبد.
سرجمع با حساب کردن همسر بلال که تابوتش را در فیلم می بینیم، شهدای سینمای حاتمی کیا تا آخر به وقت شام به عدد ۶۱ می رسد.
شهید مدافع وطن
حاتمی کیا پس از پرداختن به مدافعان حرم در به وقت شام، در فیلم شهری و اجتماعی خروج هم از یاد شهدا غافل نمی گردد و خبر شهادت یحیی، پسر رحمت (فرامرز قریبیان) که یکی از مدافعان وطن بود و تشییع او، یکی از مهم ترین سکانس های فیلم است. ضمن اینکه در گلزار شهدا هم به شکل واضحی عکس و سنگ قبر یک شهید را می بینیم. همینطور باید به اسم روستا هم اشاره نمود که انس و الفتی دائمی با شهادت دارد، روستای شهیدپرور عدل آباد.
سرجمع و طبق محاسبه ما تا اینجا و پس از سه فیلم کوتاه و ۲۰ فیلم سینمایی، ابراهیم حاتمی کیا ۶۳ شهید را در چارچوب فیلم هایش تقدیم سینمای ایران کرده است.
پیوند عاطفی میان حاتمی کیا و شهید حاج قاسم سلیمانی اگر یادتان باشد سال قبل خبرهایی عنوان شد در خصوص این که حاتمی کیا می خواهد فیلمی درباره شهیدسردار سلیمانی بسازد. حتی ادعا شد که حاتمی کیا در این مورد با خانواده شهید صحبت کرده و موافقت دختر شهید سلیمانی را به دست آورده است. این شایعه چنان قوت گرفت که حتی گفته شد فردی به نام محمد العراقی به خاطر شباهت زیاد به حاج قاسم برای این نقش انتخاب شده است. شاید اگر این فیلم ساخته می شد، شهید حاج قاسم سلیمانی مشهورترین و مهم ترین شهید فیلمهای حاتمی کیا می شد، گرچه او قبلا در فیلم بادیگارد با انتخاب گریمی برای پرویز پرستویی که بسیار به شهید سلیمانی شبیه بود، ابراز ارادت سینمایی خویش را به سردار انجام داده بود. اما دلیل اصلی ساخته نشدن چنین فیلمی را بعدا محمد خزاعی تهیه کننده «به وقت شام» بیان کرد و ضمن اشاره به دیدار خصوصی با مقام معظم رهبری و صحبت های مطرح شده درباره ساخت فیلم این درخواست به علت تمایل نداشتن خود شهید سلیمانی که نمی خواست خودش عارفانه را مطرح و در چشم ها برجسته کند، به جایی نرسیده است.
البته رابطه خاصی میان شهید سردارقاسم سلیمانی و حاتمی کیا برقرار بود و سردار شهید سالها قبل بعد از تماشای فیلم سینمایی «چ» متنی را خطاب به حاتمی کیا ارسال کرد. وی در این نامه به حاتمی کیا اظهار داشته بود: برادرم از طعنه ها و سرزنش ها نهراسید و به سیمرغ های دنیوی هم فکر نکنید و این راه را ادامه دهید. سیمرغ شما وجدان های بیدارشده بر اثر این حقیقت پرارزش عرضه شده و اشک های غلتانی است که بر گونه ها جاری کردید. شهید سلیمانی بعد از آن هم در دیدار با حاتمی کیا انگشتر مدافعان حرم را به او هدیه کرد. او وقتی حاتمی کیا فیلم به وقت شام را هم ساخت به دیدن فیلم رفت و بعد از دیدن فیلم حاتمی کیا را در آغوش کشید و تحت تاثیر فیلم به گریه افتاد.
این عشق میان کارگردان و سردار در جملات حاتمی کیا در پیامش به مناسبت شهادت سردار دلها به خوبی نمایان است: حاج قاسم سلیمانی نامی است که هر پیشوند و پسوندی در کنار نامش اضافه جلوه می کند. حاج قاسم سلیمانی یعنی همه این القاب. 2323
منبع: شاه بلاگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب